معنی فارسی proprietory

B1

مربوط به دارایی‌هایی که به یک صاحب خاص تعلق دارند و در انحصار وی هستند.

Relating to something owned by an individual or organization, emphasizing exclusivity.

example
معنی(example):

طبیعت اختصاصی نرم‌افزار کد منبع آن را محرمانه نگه می‌دارد.

مثال:

The proprietary nature of the software keeps its source code confidential.

معنی(example):

فن‌آوری‌های اختصاصی می‌توانند به کسب و کارها مزیت رقابتی ارائه دهند.

مثال:

Proprietory technologies can provide a competitive edge to businesses.

معنی فارسی کلمه proprietory

: معنی proprietory به فارسی

مربوط به دارایی‌هایی که به یک صاحب خاص تعلق دارند و در انحصار وی هستند.