معنی فارسی proromance
B1جنبه عاشقانه یا رمانتیک چیزی.
An aspect of romance or romanticism.
- NOUN
example
معنی(example):
رابطه آنها جنبهای عاشقانه داشت.
مثال:
Their relationship had a proromance aspect to it.
معنی(example):
این فیلم داستانی عاشقانه است که در قرن نوزدهم اتفاق میافتد.
مثال:
The film is a proromance story set in the 19th century.
معنی فارسی کلمه proromance
:
جنبه عاشقانه یا رمانتیک چیزی.