معنی فارسی proromantic

B2

دارای ویژگی‌های رمانتیک، متمرکز بر احساسات و عشق.

Characterized by a focus on romantic sentiments.

example
معنی(example):

او در عمق وجودش فردی رمانتیک بود و همیشه در خواب عشق می‌دید.

مثال:

He was a proromantic at heart, always dreaming of love.

معنی(example):

نوشته‌های او به عنوان آثار رمانتیک و احساسی شناخته می‌شوند.

مثال:

Her writings are considered proromantic and emotional.

معنی فارسی کلمه proromantic

: معنی proromantic به فارسی

دارای ویژگی‌های رمانتیک، متمرکز بر احساسات و عشق.