معنی فارسی prosal

B1

پراسا، کیفیتی که به نوشتاری ساده و بی‌تکلف اشاره دارد.

Relating to prose; characterized by language that is straightforward and lacks poetic elements.

example
معنی(example):

عناصر پراسا در نوشتن او آن را برای تمام خوانندگان قابل دسترسی می‌سازد.

مثال:

The prosal elements of her writing make it accessible to all readers.

معنی(example):

در یک زمینه پراسا، زبان ساده و شفاف است.

مثال:

In a prosal context, the language is straightforward and clear.

معنی فارسی کلمه prosal

: معنی prosal به فارسی

پراسا، کیفیتی که به نوشتاری ساده و بی‌تکلف اشاره دارد.