معنی فارسی prosateur
C1پروساچور، نویسندهای که در نوشتن نثر مهارت بالایی دارد.
A writer who excels in writing prose, often with artistic merit.
- NOUN
example
معنی(example):
او به عنوان یک پروساچور شناخته میشود زیرا نثر جذابی مینویسد.
مثال:
He is known as a prosateur because he writes compelling prose.
معنی(example):
یک پروساچور میتواند از طریق کلمات تصاویری زنده ایجاد کند.
مثال:
A prosateur can create vivid imagery through words.
معنی فارسی کلمه prosateur
:
پروساچور، نویسندهای که در نوشتن نثر مهارت بالایی دارد.