معنی فارسی prosciutto

B1 /pɹəˈʃuː.toʊ/

پنیر گوشت خوک که به روش خاصی خشک و نمک‌سود می‌شود و در ایتالیا معروف است.

Italian dry-cured ham.

noun
معنی(noun):

A dry-cured ham from Italy, thinly sliced.

example
معنی(example):

ما ورقه‌های نازکی از پروسچوتو را با بشقاب پنیر خود لذت بردیم.

مثال:

We enjoyed thin slices of prosciutto with our cheese plate.

معنی(example):

پروسچوتو معمولاً به عنوان پیش غذا یا با میوه سرو می‌شود.

مثال:

Prosciutto is often served as an appetizer or with fruit.

معنی فارسی کلمه prosciutto

: معنی prosciutto به فارسی

پنیر گوشت خوک که به روش خاصی خشک و نمک‌سود می‌شود و در ایتالیا معروف است.