معنی فارسی prosely
B1تبلیغ کردن یا به دیگران دعوت کردن برای قبول یک عقیده یا مذهب خاص.
To convert or attempt to convert someone from one religion, belief, or opinion to another.
- VERB
example
معنی(example):
بسیاری از مردم تصمیم به تبلیغ باورهای خود گرفتند.
مثال:
Many people chose to prosely for their beliefs.
معنی(example):
او تصمیم گرفت در جوامع مختلف به تبلیغ بپردازد تا پیامش را به اشتراک بگذارد.
مثال:
He decided to prosely in different communities to share his message.
معنی فارسی کلمه prosely
:
تبلیغ کردن یا به دیگران دعوت کردن برای قبول یک عقیده یا مذهب خاص.