معنی فارسی proselytisation
B2ترویج یا انتشار عقاید یا باورهای جدید به ویژه در زمینه مذهبی به دیگران.
The act of attempting to convert someone from one religion, belief, or opinion to another.
- NOUN
example
معنی(example):
ترویج ایدههای جدید میتواند جوامع را تغییر دهد.
مثال:
The proselytisation of new ideas can change communities.
معنی(example):
او در ترویج آگاهی درباره محیط زیست شرکت داشت.
مثال:
He was involved in the proselytisation of environmental awareness.
معنی فارسی کلمه proselytisation
:
ترویج یا انتشار عقاید یا باورهای جدید به ویژه در زمینه مذهبی به دیگران.