معنی فارسی prosequi
B2پیگیری کردن، به معنای ادامه دادن یک دعوی قضایی به شکل رسمی.
To pursue or carry on a legal case in a court of law.
- VERB
example
معنی(example):
دادستان تصمیم گرفت به دلیل عدم وجود شواهد، اتهامات را پیگیری نکند.
مثال:
The prosecutor decided to prosequi the charges due to lack of evidence.
معنی(example):
در برخی موارد، دادگاه ممکن است تصمیم به عدم پیگیری برخی درخواستها بگیرد.
مثال:
In some cases, the court may decide to prosequi certain motions.
معنی فارسی کلمه prosequi
:
پیگیری کردن، به معنای ادامه دادن یک دعوی قضایی به شکل رسمی.