معنی فارسی prosiphonal

B1

مربوط به پروسيفون و ویژگی‌های آن در گیاهان.

Pertaining to the structure or characteristics of a prosiphon.

example
معنی(example):

ویژگی‌های پروسيفونال در آزمایش تحلیل شد.

مثال:

The prosiphonal characteristics were analyzed in the experiment.

معنی(example):

متخصصان در مورد تأثیرات پروسيفونال بر نرخ‌های رشد بحث کردند.

مثال:

Experts discussed the prosiphonal effects on growth rates.

معنی فارسی کلمه prosiphonal

: معنی prosiphonal به فارسی

مربوط به پروسيفون و ویژگی‌های آن در گیاهان.