معنی فارسی proso

B1

نوعی دانه که به طور عمده در کشاورزی و تغذیه استفاده می‌شود.

A type of millet that is commonly grown as a crop for food.

example
معنی(example):

پروسو مروارید اغلب به عنوان دانه پرنده استفاده می‌شود.

مثال:

The proso millet is often used as birdseed.

معنی(example):

کشاورزان پروسو را به خاطر ارزش غذایی آن می‌کارند.

مثال:

Farmers grow proso for its nutritional value.

معنی فارسی کلمه proso

: معنی proso به فارسی

نوعی دانه که به طور عمده در کشاورزی و تغذیه استفاده می‌شود.