معنی فارسی prossy
B1پروسی به معنای نمایانگر یا نشاندهنده میل به ارتباط یا خوشگذرانی در یک موقعیت اجتماعی است.
Flirty or playful behavior, often with the intention of attracting attention.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او در مهمانی احساس بسیار پروسی کرد.
مثال:
She was feeling very prossy at the party.
معنی(example):
رفتار پروسی او توجه همه را جلب کرد.
مثال:
His prossy behavior caught everyone's attention.
معنی فارسی کلمه prossy
:
پروسی به معنای نمایانگر یا نشاندهنده میل به ارتباط یا خوشگذرانی در یک موقعیت اجتماعی است.