معنی فارسی protanomal
C1پروتانومال، حالتی از نابینایی رنگی که در آن فرد در تشخیص رنگ قرمز مشکل دارد.
A type of color vision deficiency affecting the perception of reds.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او به عنوان پروتانومال تشخیص داده شد و در دیدن رنگ قرمز مشکل داشت.
مثال:
He was diagnosed as protanomal, with difficulty seeing reds.
معنی(example):
دید پروتانومال میتواند بر درک رنگها تأثیر بگذارد.
مثال:
Protanomal vision can impact color interpretation.
معنی فارسی کلمه protanomal
:
پروتانومال، حالتی از نابینایی رنگی که در آن فرد در تشخیص رنگ قرمز مشکل دارد.