معنی فارسی prothetically

B1

پروتزی، به شیوه ای مرتبط با پروتزها و استفاده از آنها به منظور بازگرداندن عملکرد یا زیبایی به اندام های از دست رفته یا آسیب دیده.

Pertaining to prostheses or the use of artificial devices to replace missing body parts.

example
معنی(example):

او بعد از عمل جراحی به صورت پروتزی راه رفت.

مثال:

He walked prothetically after the surgery.

معنی(example):

اندام طراحی شده به صورت پروتزی به او امید جدیدی داد.

مثال:

The prothetically designed limb gave him new hope.

معنی فارسی کلمه prothetically

: معنی prothetically به فارسی

پروتزی، به شیوه ای مرتبط با پروتزها و استفاده از آنها به منظور بازگرداندن عملکرد یا زیبایی به اندام های از دست رفته یا آسیب دیده.