معنی فارسی protide

B1

پروتید به ماده‌ای اطلاق می‌شود که در تشکیل پروتئین‌های بیولوژیکی نقش دارد.

A general term for protein substances found in living organisms.

example
معنی(example):

پروتئین یا پروتید برای سلامت انسان حیاتی است.

مثال:

Protein, or protide, is crucial for human health.

معنی(example):

خوردن پروتیدها به ترمیم بافت‌ها کمک می‌کند.

مثال:

Eating protides helps in tissue repair.

معنی فارسی کلمه protide

: معنی protide به فارسی

پروتید به ماده‌ای اطلاق می‌شود که در تشکیل پروتئین‌های بیولوژیکی نقش دارد.