معنی فارسی protyl

B1

پروتیل، به ترکیبات شیمیایی متعلق است که در ساختارهای خاصی در شیمی آلی دیده می‌شود.

Protyl pertains to a type of organic compound structure in chemistry.

example
معنی(example):

پروتیل یک اصطلاح شیمیایی مربوط به برخی ترکیبات آلی است.

مثال:

Protyl is a chemical term related to certain organic compounds.

معنی(example):

در بیوشیمی، پروتیل نقشی در ساختارهای مولکولی ایفا می‌کند.

مثال:

In biochemistry, protyl plays a role in molecular structures.

معنی فارسی کلمه protyl

: معنی protyl به فارسی

پروتیل، به ترکیبات شیمیایی متعلق است که در ساختارهای خاصی در شیمی آلی دیده می‌شود.