معنی فارسی protistological

B2

پروتستولوژیکی، مربوط به مطالعه و علم پروتست‌ها.

Pertaining to the study of protists.

example
معنی(example):

تحقیقات پروتستولوژیکی بینش‌های جدیدی ارائه داد.

مثال:

The protistological research provided new insights.

معنی(example):

روش‌های پروتستولوژیکی در زیست‌شناسی مدرن استفاده می‌شود.

مثال:

Protistological methods are used in modern biology.

معنی فارسی کلمه protistological

: معنی protistological به فارسی

پروتستولوژیکی، مربوط به مطالعه و علم پروتست‌ها.