معنی فارسی protomammalian

B1

نسبت به پروتوپستان‌ها، ویژگی‌هایی که به پستانداران نسبت داده می‌شوند.

Relating to the characteristics or traits of protomammals.

example
معنی(example):

ویژگی‌های پروتوپستانی برای درک تکامل پستانداران ضروری هستند.

مثال:

The protomammalian traits are essential for understanding mammalian evolution.

معنی(example):

فسیل‌های پروتوپستانی بینش‌هایی دربارهٔ میراث بیولوژیکی ما فراهم می‌کنند.

مثال:

Protomammalian fossils provide insights into our biological heritage.

معنی فارسی کلمه protomammalian

: معنی protomammalian به فارسی

نسبت به پروتوپستان‌ها، ویژگی‌هایی که به پستانداران نسبت داده می‌شوند.