معنی فارسی protophyte
B1پروتوفیت، گیاهان ابتدایی که معمولاً تکسلولی یا گروهی از سلولهای ساده هستند و اغلب در محیطهای آبی یافت میشوند.
A primitive type of plant that is usually unicellular or forms simple colonies, often found in aquatic environments.
- NOUN
example
معنی(example):
یک پروتوفیت یک گیاه ساده است که میتواند در آب زندگی کند.
مثال:
A protophyte is a simple plant that can live in water.
معنی(example):
برخی از پروتوفیتها موجودات تکسلولی هستند.
مثال:
Some protophytes are single-celled organisms.
معنی فارسی کلمه protophyte
:
پروتوفیت، گیاهان ابتدایی که معمولاً تکسلولی یا گروهی از سلولهای ساده هستند و اغلب در محیطهای آبی یافت میشوند.