معنی فارسی protrade
B1مبادله، اقدام به تبادل کالا یا خدمات میان طرفین.
To trade or exchange goods or services, typically within communities.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند محصولات خود را با مزارع همسایه مبادله کنند.
مثال:
They decided to protrade their crops with neighboring farms.
معنی(example):
قراردادهای مبادله میتوانند اقتصادهای محلی را تقویت کنند.
مثال:
Protrade agreements can boost local economies.
معنی فارسی کلمه protrade
:
مبادله، اقدام به تبادل کالا یا خدمات میان طرفین.