معنی فارسی protraditional
B1تقریباً سنتی، به ارزشها و روشهایی که ریشه در سنت دارند، اشاره دارد.
Relating to or characteristic of long-established customs; somewhat traditional.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او از ارزشهای تقریباً سنتی که خانوادهاش حفظ کرده بودند قدردانی کرد.
مثال:
He appreciated the protraditional values that his family upheld.
معنی(example):
رویکردهای تقریباً سنتی به آموزش در بسیاری از فرهنگها هنوز مورد ارزش قرار میگیرد.
مثال:
Protraditional approaches to education are still valued in many cultures.
معنی فارسی کلمه protraditional
:
تقریباً سنتی، به ارزشها و روشهایی که ریشه در سنت دارند، اشاره دارد.