معنی فارسی protuberant

B1

پروترودیدنی به معنای بارز، برآمده یا قابل مشاهده از سطح است.

Bulging or protruding.

adjective
معنی(adjective):

Swelling or bulging outward.

example
معنی(example):

شکم برجسته پیرمرد نشانه‌ای از سن او بود.

مثال:

The protuberant belly of the old man was a sign of his age.

معنی(example):

او به ویژگی‌های برجسته مجسمه تحسین کرد.

مثال:

She admired the protuberant features of the sculpture.

معنی فارسی کلمه protuberant

: معنی protuberant به فارسی

پروترودیدنی به معنای بارز، برآمده یا قابل مشاهده از سطح است.