معنی فارسی protuberance

B1 /pɹoʊˈtuːbəɹəns/

بیرون‌زدگی به معنای زایده یا قطعه‌ای است که از سطحی بیشتر بیرون زده است.

A bulge or projection.

noun
معنی(noun):

A bulge, knob, swelling, spine or anything that protrudes.

example
معنی(example):

بیرون‌زدگی روی سنگ باعث شد که صعود دشوار شود.

مثال:

The protuberance on the rock made it difficult to climb.

معنی(example):

او یک بیرون‌زدگی زیر پوستش را احساس کرد.

مثال:

He felt a protuberance under his skin.

معنی فارسی کلمه protuberance

: معنی protuberance به فارسی

بیرون‌زدگی به معنای زایده یا قطعه‌ای است که از سطحی بیشتر بیرون زده است.