معنی فارسی proudness
B1پراودکی، حالت یا احساس افتخار و سرافرازی در مورد چیزی یا کسی.
The state or feeling of being proud, often in relation to achievements or qualities.
- NOUN
example
معنی(example):
پراودکی او وقتی درباره خانوادهاش صحبت کرد، آشکار بود.
مثال:
His proudness was evident when he spoke about his family.
معنی(example):
او بعد از اتمام مدرکش احساس پراودکی عمیقی داشت.
مثال:
She felt a deep proudness after completing her degree.
معنی فارسی کلمه proudness
:
پراودکی، حالت یا احساس افتخار و سرافرازی در مورد چیزی یا کسی.