معنی فارسی prouniformity
B1پراونیفورمیتی، حالتی که در آن چیزها به طور یکنواخت و مشابه درآیند.
A condition in which things are made uniform or consistent across various areas.
- NOUN
example
معنی(example):
این سیاست به دنبال دستیابی به پراونیفورمیتی در تمام بخشها بود.
مثال:
The policy aimed at achieving prouniformity across all departments.
معنی(example):
پراونیفورمیتی میتواند همکاری در تیمها را افزایش دهد.
مثال:
Prouniformity can enhance collaboration within teams.
معنی فارسی کلمه prouniformity
:
پراونیفورمیتی، حالتی که در آن چیزها به طور یکنواخت و مشابه درآیند.