معنی فارسی proverbed

B1

حقیقتی که به صورت یک ضرب‌المثل یا بیان رایج است.

A statement or truth that is commonly recognized or expressed in a proverbial manner.

example
معنی(example):

او یک حقیقت متداول را گفت که همه می‌توانستند با آن ارتباط برقرار کنند.

مثال:

She told a proverbed truth that everyone could relate to.

معنی(example):

نظریه‌اش یک بازتاب متداول درباره زندگی بود.

مثال:

His comment was a proverbed reflection on life.

معنی فارسی کلمه proverbed

: معنی proverbed به فارسی

حقیقتی که به صورت یک ضرب‌المثل یا بیان رایج است.