معنی فارسی provisional
B2 /pɹəˈvɪʒənəl/پروvisional به معنای موقتی و غیرنهایی است و به حالتی اشاره دارد که به طور موقت تأسیس شده یا پذیرفته شده است.
Existing or accepted for the present time only; not permanent.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
A postage stamp issued locally before an official issue is released.
معنی(noun):
An interim denture.
adjective
معنی(adjective):
Temporary, but with the intention of eventually becoming permanent or being replaced by a permanent equivalent.
example
معنی(example):
دولت موقت کشور را تا برگزاری انتخابات اداره کرد.
مثال:
The provisional government managed the country until elections could be held.
معنی(example):
او مجوز موقت برای پزشکی دریافت کرد.
مثال:
She received a provisional license to practice medicine.
معنی فارسی کلمه provisional
:
پروvisional به معنای موقتی و غیرنهایی است و به حالتی اشاره دارد که به طور موقت تأسیس شده یا پذیرفته شده است.
