معنی فارسی provisionless

B2

وضعیتی که در آن تأمین شدن مواد یا کالاها وجود ندارد.

Lacking provisions; barren of supplies.

example
معنی(example):

وضعیت بدون تأمین ما را برای طوفان آماده نکرد.

مثال:

The provisionless situation left us unprepared for the storm.

معنی(example):

زندگی در یک منطقه بدون تأمین بسیار چالش‌برانگیز است.

مثال:

Living in a provisionless area is quite challenging.

معنی فارسی کلمه provisionless

: معنی provisionless به فارسی

وضعیتی که در آن تأمین شدن مواد یا کالاها وجود ندارد.