معنی فارسی prudishness

B1

حالت یا ویژگی احتیاط‌گرایانه و اجتناب از مباحث و هنرهای صریح.

A quality of being overly proper or modest, often leading to discomfort with explicit content.

example
معنی(example):

احتیاط‌گرایی او مانع شد که از برخی فیلم‌ها لذت ببرد.

مثال:

Her prudishness prevented her from enjoying certain films.

معنی(example):

احتیاط‌گرایی او در زمانی که نمایشگاه هنری را انتقاد کرد مشخص بود.

مثال:

His prudishness was evident when he criticized the art exhibit.

معنی فارسی کلمه prudishness

: معنی prudishness به فارسی

حالت یا ویژگی احتیاط‌گرایانه و اجتناب از مباحث و هنرهای صریح.