معنی فارسی pruinous
B1پوشش مومی یا پودری نازک بر روی میوهها که به آنها ظاهری خاص میدهد و در برخی موارد باعث محافظت از آنها میشود.
Describing a frosty or white coating on the surface of fruits, usually waxy.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سطح پُرینوس آلو ظاهری منحصر به فرد به آن داد.
مثال:
The pruinous surface of the plum gave it a unique appearance.
معنی(example):
یک پوشش پُرینوس میتواند به محافظت از میوه در برابر آفات کمک کند.
مثال:
A pruinous coating can help protect the fruit from pests.
معنی فارسی کلمه pruinous
:
پوشش مومی یا پودری نازک بر روی میوهها که به آنها ظاهری خاص میدهد و در برخی موارد باعث محافظت از آنها میشود.