معنی فارسی prussify

B1

پرسی کردن، فرآیند آماده‌سازی مواد به سبک پروسی.

To treat or modify something according to Prussian techniques or standards.

example
معنی(example):

آنها باید مواد را برای آزمایش پرسی کنند.

مثال:

They needed to prussify the materials for the experiment.

معنی(example):

پرسی کردن شامل اعمال درمان‌های خاص برای دستیابی به نتایج دلخواه است.

مثال:

Prussing involves applying specific treatments to achieve desired results.

معنی فارسی کلمه prussify

: معنی prussify به فارسی

پرسی کردن، فرآیند آماده‌سازی مواد به سبک پروسی.