معنی فارسی prussiate
B2پروسیات، ترکیبات شیمیایی که به گونهای با کانیهای مرتبط با پروسیه همبستگی دارند.
A chemical compound derived from ferrocyanide, often used in various applications.
- NOUN
example
معنی(example):
شیمیدان در آزمایشهایش با پروسیاتها کار کرد.
مثال:
The chemist worked with prussiates in his experiments.
معنی(example):
پروسیاتها اغلب در فرآیندهای شیمیایی مختلف استفاده میشوند.
مثال:
Prussiates are often used in various chemical processes.
معنی فارسی کلمه prussiate
:
پروسیات، ترکیبات شیمیایی که به گونهای با کانیهای مرتبط با پروسیه همبستگی دارند.