معنی فارسی pseudomonastic

B1

مربوط به یا شبیه به زندگی راهبان بدون تعهد کامل به اصول و الزامات آن.

Relating to or resembling a monastic life, but without full commitment to monastic rules.

example
معنی(example):

سبک زندگی راهب به عنوان شبه‌مسیحی در نظر گرفته شد زیرا او به طور کامل به صومعه متعهد نشده بود.

مثال:

The monk's lifestyle was considered pseudomonastic because he did not fully commit to the monastery.

معنی(example):

تمایلات شبه‌مسیحی او در تمایلش به تنهایی و مدیتیشن، علیرغم زندگی در شهر نشان می‌داد.

مثال:

Her pseudomonastic tendencies showed in her desire for solitude and meditation, despite living in the city.

معنی فارسی کلمه pseudomonastic

: معنی pseudomonastic به فارسی

مربوط به یا شبیه به زندگی راهبان بدون تعهد کامل به اصول و الزامات آن.