معنی فارسی pseudomonastically

B1

به شیوه‌ای مرتبط با زندگی شبه‌مسیحی، بدون پایبندی کامل به قوانین و روش‌های آن.

In a manner that resembles monastic living, but does not fully comply with its disciplines.

example
معنی(example):

او به طور شبه‌مسیحی زندگی می‌کرد و از آرامش تنهایی لذت می‌برد بدون اینکه به طور کامل به قواعد زندگی راهبان پایبند باشد.

مثال:

She lived pseudomonastically, enjoying the peace of solitude without fully adhering to monastic rules.

معنی(example):

افکار او به طور شبه‌مسیحی بیان شد و تمایل به عمق معنوی را بدون قیود سنتی منعکس کرد.

مثال:

His thoughts were expressed pseudomonastically, reflecting a desire for spiritual depth without traditional constraints.

معنی فارسی کلمه pseudomonastically

: معنی pseudomonastically به فارسی

به شیوه‌ای مرتبط با زندگی شبه‌مسیحی، بدون پایبندی کامل به قوانین و روش‌های آن.