معنی فارسی pseudomythical
B1شبهافسانهای، چیزی که شبیه به افسانه است اما واقعاً وجود ندارد یا به طرز قابل اعتماد روایت نمیشود.
Resembling or relating to a myth but lacking authenticity or verifiable existence.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این موجود اغلب در داستانها به صورت شبهافسانهای به تصویر کشیده میشود.
مثال:
The creature is often depicted as pseudomythical in the stories.
معنی(example):
بسیاری از موجودات شبهافسانهای در فولکلور وجود دارند.
مثال:
Many pseudomythical beings exist in folklore.
معنی فارسی کلمه pseudomythical
:
شبهافسانهای، چیزی که شبیه به افسانه است اما واقعاً وجود ندارد یا به طرز قابل اعتماد روایت نمیشود.