معنی فارسی psychoanalyst

B2

متخصصی در روان‌تحلیل که به درمان بیماران با استفاده از تکنیک‌های روان‌تحلیلی می‌پردازد.

A professional who practices psychoanalysis and assists patients in understanding their psychological issues.

noun
معنی(noun):

A practitioner of psychoanalysis.

example
معنی(example):

یک روان‌تحلیلگر به بیماران کمک می‌کند تا ناهشیار خود را بررسی کنند.

مثال:

A psychoanalyst helps patients explore their unconscious.

معنی(example):

یافتن یک روان‌تحلیلگر واجد شرایط برای درمان موثر ضروری است.

مثال:

Finding a qualified psychoanalyst is essential for effective therapy.

معنی فارسی کلمه psychoanalyst

: معنی psychoanalyst به فارسی

متخصصی در روان‌تحلیل که به درمان بیماران با استفاده از تکنیک‌های روان‌تحلیلی می‌پردازد.