معنی فارسی psychoanalytic

C1

مربوط به روان‌تحلیل و مباحث آن، به ویژه در مورد تحلیل ذهن ناهشیار و رفتارهای انسانی.

Relating to or denoting a method of psychological therapy that seeks to explore the unconscious.

adjective
معنی(adjective):

Of or relating to psychoanalysis.

example
معنی(example):

نظریه روان‌تحلیلی بر نقش ذهن ناهشیار تأکید می‌کند.

مثال:

Psychoanalytic theory emphasizes the role of the unconscious mind.

معنی(example):

روان‌شناسان اغلب از رویکردهای روان‌تحلیلی در درمان استفاده می‌کنند.

مثال:

Psychologists often use psychoanalytic approaches in therapy.

معنی فارسی کلمه psychoanalytic

: معنی psychoanalytic به فارسی

مربوط به روان‌تحلیل و مباحث آن، به ویژه در مورد تحلیل ذهن ناهشیار و رفتارهای انسانی.