معنی فارسی psychophysiological
B2روانفیزیولوژیکی، به جنبههای روانشناختی و فیزیولوژیکی ارتباط دارد.
Pertaining to the relationship between psychological processes and physiological responses.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پایه روانفیزیولوژیکی احساسات یک حوزه پیچیده برای مطالعه است.
مثال:
The psychophysiological basis of emotion is a complex field of study.
معنی(example):
محققان عوامل روانفیزیولوژیکی در پاسخ به استرس را بررسی میکنند.
مثال:
Researchers explore psychophysiological factors in stress response.
معنی فارسی کلمه psychophysiological
:
روانفیزیولوژیکی، به جنبههای روانشناختی و فیزیولوژیکی ارتباط دارد.