معنی فارسی psychophysiologically
B2به طور روانفیزیولوژیکی، اشاره به واکنشها و فرآیندهای روانی و فیزیولوژیکی به یکدیگر دارد.
In a manner relating to the interactions between psychological and physiological processes.
- ADVERB
example
معنی(example):
افراد به محرکهای محیطی مختلف به طور روانفیزیولوژیکی واکنش نشان میدهند.
مثال:
People react psychophysiologically to various environmental stimuli.
معنی(example):
استرس میتواند بر افراد به صورت روانفیزیولوژیکی تأثیر بگذارد.
مثال:
Stress can affect individuals psychophysiologically.
معنی فارسی کلمه psychophysiologically
:
به طور روانفیزیولوژیکی، اشاره به واکنشها و فرآیندهای روانی و فیزیولوژیکی به یکدیگر دارد.