معنی فارسی puffback
B1قابلیتی در برخی وسایل یا بازیها که جدید یا هیجانانگیز به نظر برسد.
Refers to a feature that creates a visual puffing effect.
- NOUN
example
معنی(example):
ویژگی پف کردن در اسباببازی کودک، آن را سرگرمکنندهتر کرد.
مثال:
The child's puffback feature made the toy more fun.
معنی(example):
او از تأثیر پف کننده تزئینات مهمانی لذت میبرد.
مثال:
He enjoyed the puffback effect of the party decorations.
معنی فارسی کلمه puffback
:
قابلیتی در برخی وسایل یا بازیها که جدید یا هیجانانگیز به نظر برسد.