معنی فارسی pull in one's horns
B2کشیدن شاخها به عقب، به موضوعی اشاره میکند که فرد در رفتار یا خرجهایش محتاطتر و ملاحظهکارتر شود.
To become more cautious or moderate in one's behavior, especially in spending.
- verb
verb
معنی(verb):
To become less impassioned, aggressive, or argumentative; to exercise restraint; to yield or capitulate.
example
معنی(example):
او باید صرفهجویی کند و از هزینهکردن زیاد دست بردارد.
مثال:
He needs to pull in his horns and stop spending so much money.
معنی(example):
بعد از آن حادثه، او تصمیم گرفت که کمی احتیاط کند.
مثال:
After the incident, she decided to pull in her horns a bit.
معنی فارسی کلمه pull in one's horns
:کشیدن شاخها به عقب، به موضوعی اشاره میکند که فرد در رفتار یا خرجهایش محتاطتر و ملاحظهکارتر شود.