معنی فارسی pulpiness

B1

ویژگی یا حالتی که به پوره‌ای، نرم و آبدار بودن اشاره دارد.

The quality of being soft, juicy, or having a pulpy texture.

example
معنی(example):

پوره‌ای بودن گوجه‌فرنگی آن را برای سس‌ها عالی می‌کند.

مثال:

The pulpiness of the tomato makes it great for sauces.

معنی(example):

پوره‌ای بودن طعم بیشتری به اسموتی می‌دهد.

مثال:

The pulpiness adds flavor to the smoothie.

معنی فارسی کلمه pulpiness

: معنی pulpiness به فارسی

ویژگی یا حالتی که به پوره‌ای، نرم و آبدار بودن اشاره دارد.