معنی فارسی pulpital
B1به بافتی اشاره دارد که مربوط به پالپ دندان یا دیگر اعضای مشابه است.
Relating to the pulp, typically in anatomical contexts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
منطقه پولهای دندان شامل انتهای عصبی است.
مثال:
The pulpital area of the tooth contains nerve endings.
معنی(example):
بافت پولهای برای سلامت دندان حیاتی است.
مثال:
The pulpital tissue is vital for tooth health.
معنی فارسی کلمه pulpital
:
به بافتی اشاره دارد که مربوط به پالپ دندان یا دیگر اعضای مشابه است.