معنی فارسی pulser
B1وسیلهای که برای تولید ضربان یا پالس استفاده میشود، به ویژه در تجهیزات پزشکی.
A device that generates pulses, especially in medical equipment.
- NOUN
example
معنی(example):
یک پالسساز در تجهیزات پزشکی برای تولید پالسها استفاده میشود.
مثال:
A pulser is used in medical equipment to generate pulses.
معنی(example):
تکنسین پالسساز معیوب را در دستگاه تعویض کرد.
مثال:
The technician replaced the faulty pulser in the machine.
معنی فارسی کلمه pulser
:
وسیلهای که برای تولید ضربان یا پالس استفاده میشود، به ویژه در تجهیزات پزشکی.