معنی فارسی punchless

B2

بدون جذابیت یا تأثیر، به ویژه در مورد سخنرانی یا اثر.

Lacking impact or effectiveness; dull.

example
معنی(example):

فیلم بدون جذابیت بود و نتوانست تماشاگران را درگیر کند.

مثال:

The movie was punchless and failed to engage the audience.

معنی(example):

استدلال‌های او بدون قدرت بودند و conviction نداشتند.

مثال:

His arguments were punchless and lacked conviction.

معنی فارسی کلمه punchless

: معنی punchless به فارسی

بدون جذابیت یا تأثیر، به ویژه در مورد سخنرانی یا اثر.