معنی فارسی pupilless
B1عدم وجود مردمک، معمولاً در توصیف حیوانات یا اشیاء به کار میرود.
Lacking pupils; used to describe an absence of pupils in eyes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برخی از حیوانات بدون مردمک هستند و مردمکهای قابل مشاهدهای ندارند.
مثال:
Some animals are pupilless, lacking visible pupils.
معنی(example):
وضعیت بدون مردمک ماهی به دلیل جهش ژنتیکی آن است.
مثال:
The pupilless condition of the fish is due to its genetic mutation.
معنی فارسی کلمه pupilless
:
عدم وجود مردمک، معمولاً در توصیف حیوانات یا اشیاء به کار میرود.