معنی فارسی pupunha
B1تولهسگی که معمولاً پرانرژی و بازیگوش است.
A lively and energetic puppy.
- NOUN
example
معنی(example):
این تولهسگ وقتی صاحبش را دید، با هیجان پارس کرد.
مثال:
The pupunha barked excitedly when it saw its owner.
معنی(example):
یک تولهسگ بازیگوش میتواند روز هر کسی را روشن کند.
مثال:
A playful pupunha can brighten anyone's day.
معنی فارسی کلمه pupunha
:
تولهسگی که معمولاً پرانرژی و بازیگوش است.