معنی فارسی pupulo

B1

توله‌سگی که معمولاً در حال بازی و حرکت است.

A playful and lively puppy.

example
معنی(example):

این توله‌سگ با شادی بر روی چمن غلتید.

مثال:

The pupulo rolled happily on the grass.

معنی(example):

من یک توله‌سگ را در حال بازی با خواهر و برادرهایش در پارک دیدم.

مثال:

I saw a pupulo playing with its siblings in the park.

معنی فارسی کلمه pupulo

: معنی pupulo به فارسی

توله‌سگی که معمولاً در حال بازی و حرکت است.