معنی فارسی purgatorial
C1مربوط به پاکسازی یا فرایندهای روحانی که روح در آن از گناهان یا ناخالصیها رها میشود.
Relating to or resembling a purgatory or the process of purification.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تجربه پاکسازی بسیار معنوی و شدید بود.
مثال:
The purgatorial experience was intensely spiritual.
معنی(example):
او سفرش از میان آزمایشهای پاکسازی را توصیف کرد.
مثال:
She described her journey through purgatorial trials.
معنی فارسی کلمه purgatorial
:
مربوط به پاکسازی یا فرایندهای روحانی که روح در آن از گناهان یا ناخالصیها رها میشود.