معنی فارسی pursuantly

B1

به طور پیگیرانه، به معنای عمل کردن بر اساس پیگیری یا دنبال کردن چیزی.

In a manner that involves pursuing something.

example
معنی(example):

او طبق توصیه‌ای که توسط مربی‌اش داده شده بود، عمل کرد.

مثال:

She acted pursuantly to the advice given by her mentor.

معنی(example):

تیم به طور پیگیرانه‌ای به سمت هدف مشترکشان کار کردند.

مثال:

The team worked pursuantly towards their common goal.

معنی فارسی کلمه pursuantly

: معنی pursuantly به فارسی

به طور پیگیرانه، به معنای عمل کردن بر اساس پیگیری یا دنبال کردن چیزی.